- گل پرست (دخترانه)
- دوستدار گل
معنی گل پرست - جستجوی لغت در جدول جو
- گل پرست
- عاشق گل و دوست دارنده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دوست داشتن گل عشق ورزی بگل
تن پرور، تنبل
آنکه به پول علاقه وافر دارد
کسی که بت را پرستش کند
تن پرور، تنبل، خوش گذران
ویژگی آنکه غم را دوست دارد
دوستدار راستی و درستی، پرستندۀ خدا
آنکه گل پرورش دهد، باغبان، گل پرورنده
آنکه در جمع کردن پول حریص باشد، پول دوست
کسی که اشتیاق بسیار به باده نوشی دارد، باده خوار، ساقی
آنکه غم کسی یا چیزی خورد غمخور
آنکه گاو را معبود خود قرار دهد کسی که گاو بپرستد
گل حسرتی گل رسانه گل پیاز سگ از گیاهان
آنکه گل را تربیت کند باغبان
آنکه علاقه مند بقبر است: ... همه گور پرست باشند و همچون دختر کان که لعبت بیارایند. رافضی گورخانه بیاراید و منقش کند
آنکه بگنج علاقه تمام دارد دوستدار گنج: لرز لرزان چو دزد گنج پرست در کمر گاه او کشیدم دست. (نظامی)
پرستنده گوهر: پیش عکس تاج تو شمع هوا گوهر پرست زیر پای دست تو دست سپهر اخترفشان. (فرخی)، گوهر فروش گوهری جواهری: بسی سالها شد که گوهر پرست نیاورد از این گونه گوهر بدست. (نظامی)
هیر پرست هیر باره آنکه بدارایی و خواسته عشق ورزد بنده سیم وزر
روالپرست نو خواه کسی که بشدت پیرو و مقلد مد و باب روز باشد
آنکه ماه (قمر) را پرستش کند، عاشق